در سالهای اخیر، بحث درباره استقلال مالی کشورها از نظام پولی تحت سلطه دلار بیش از هر زمان دیگری جدی شده است. در این میان، نام اتحادیه بریکس – گروهی متشکل از اقتصادهای نوظهور مانند چین، روسیه، هند، برزیل و آفریقای جنوبی – به عنوان یکی از مهمترین بازیگران این تغییر احتمالی مطرح شده است. اعضای این اتحادیه مدعی هستند که برای کاهش وابستگی به زیرساختهای مالی غرب، راه حلی تازه با کمک خرید ارز دیجیتال در اختیار دارند: زیرساخت بلاکچین و ارز مشترک مبتنی بر آن. اما پرسش اصلی اینجاست که آیا بریکس واقعا توانایی ایجاد یک شبکه مالی جهانی مبتنی بر بلاکچین را دارد؟ یا این ایده تنها در سطح بیانیهها و نشستهای سیاسی جذاب است و در عمل با موانعی روبهروست که تحقق آن را ناممکن میکند؟ از یکسو، بلاکچین میتواند تسویه بینالمللی را سریعتر، شفافتر و غیرقابل تحریم کند؛ قابلیتی که برای کشورهایی مثل روسیه و چین اهمیت استراتژیک دارد. از سوی دیگر، پیادهسازی چنین زیرساختی مستلزم هماهنگی اقتصادی، استانداردهای مشترک، پذیرش جهانی و سرمایهگذاریهای عظیم است؛ عواملی که حتی در داخل این بلوک نیز به سادگی قابل تحقق نیستند. در این مقاله تلاش میکنیم فراتر از هیاهوی رسانهای، به یک پرسش کلیدی پاسخ دهیم؛ آیا زیرساخت بلاکچین بریکس، قدمی واقعی به سوی نظام مالی جدید است، یا افسانهای که هر بار نامش شنیده میشود اما هرگز از مرحله اعلام نظر، فراتر نمیرود؟
آنچه باید بدانید:
- دو کشور چین و هند با زیرساخت فنی، پروژههای ملی و سرمایهگذاریهای کلان، نقش اصلی در راهاندازی شبکه بلاکچین مشترک دارند. موفقیت اولیه و عملیاتی شدن پروژهها تا حد زیادی وابسته به توان، اراده و همکاری آنهاست.
- کشورهایی با زیرساخت فنی و بانکی محدود، قوانین متفاوت و اقتصاد ناپایدار، نمیتوانند به سرعت به شبکه مشترک متصل شوند. این مسئله نشان میدهد که مسیر تبدیل بریکس به یک سیستم مالی بلاکچینی کامل، طولانی و پیچیده است.
- بلاکچین بریکس میتواند سلطه دلار را کاهش دهد، شفافیت و سرعت تراکنشها را افزایش دهد و یک نظام مالی چند قطبی را ایجاد کند، اما همراه با ریسکهای سیاسی، نوسان ارز و چالشهای قانونی است.
آیا بریکس آماده انقلاب بلاکچین است؟
گروه بریکس این روزها به طور واضح دارد روی ساختن یک سیستم پرداخت بینالمللی مبتنی بر فناوری بلاکچین و خرید و فروش ارز دیجیتال کار میکند؛ سیستمهایی مانند BRICS Pay که از نظر طراحان قرار است جایگزینی برای سیستمهای مالی بینالمللی وابسته به دلار و غرب باشد.
این اقدام را میتوان گامی مهم در جهت «دلارزدایی»، فرصت سرمایهگذاری در ارز دیجیتال و به خصوص تلاش برای استقلال مالی کشورهای عضو دانست. همچنین برخی کشورها عضو بریکس، ارز دیجیتال بانک مرکزی (CBDC) یا استیبلکوین را به عنوان ابزار احتمالی برای تسویه حساب بینالمللی بررسی کردهاند. اما واقعیت این است که هنوز هیچ سیستم بلاکچین مشترکِ کاملا عملیاتی و پذیرفتهشدهای برای تمام اعضا برقرار نشده و فناوری بریکسپی، بیشتر یک موضوع در حد «پروپوزال»، «بحث»، «بررسی فنی» یا «برنامهریزی» باقی مانده است.
علت این ماجرا در این موضوع خلاصه میشود که اعضای این انجمن در واقع کشورهایی با ساختارهای مالی، قوانین و زیرساختهای متفاوت هستند و ایجاد هماهنگی بین این تنوع، اصلا و ابدا کار سادهای نیست؛ یعنی حتی اگر اراده باشد، پیچیدگی فنی و سیاسی زیادی وجود دارد.
چین و هند: پیشروان بلاکچین بریکس، پروژههای ملی و سرمایهگذاریهای کلان
چین و هند در میان اعضای بریکس بیشترین توان و انگیزه را برای حرکت به سمت اقتصاد دیجیتال مبتنی بر بلاکچین دارند و همین موضوع آنها را به «پیشروان بلاکچین» این گروه تبدیل کرده است.
در چین، زیرساخت دولتی بلاکچین به نام Blockchain-based Service Network با نام اختصاری BSN طراحی شده است؛ این شبکه از سال ۲۰۱۸ کلید خورده و در ۲۰۲۰ به صورت رسمی راهاندازی شد تا به عنوان بستر فنی و نرمافزاری کشور برای ساخت اپلیکیشنها و سرویسهای مبتنی بر بلاکچین عمل کند. BSN ترکیبی از بلاکچین خصوصی و عمومی را با سرویسهای ابری و زیرساختی در بر میگیرد؛ به این ترتیب شرکتها، بانکها و نهادها در چین میتوانند روی آن حساب کنند. این یعنی چین نه صرفا به حرف به بلاکچین نگاه میکند، بلکه یک شبکه فنی و آماده را برای توسعه واقعی بلاکچینی فراهم کرده است؛ چیزی که نقش بزرگی در عملی کردن ایده «زیرساخت مشترک دیجیتال» برای بریکس دارد.
از سوی دیگر، هند نیز نشان داده که در راستای بهرهگیری از بلاکچین جدی است. در سال ۲۰۱۸، دولت هند با مشارکت بانکی در چارچوب «مکانیسم همکاری بینبانکی بریکس» موافقت کرد تا تحقیق و توسعه مشترک در زمینه «فناوری دفتر کل توزیعشده (Distributed Ledger / Blockchain)» انجام شود. این توافق بین بانک صادرات-واردات هند (Exim Bank) و بانکهای توسعه کشورهای عضو بریکس منعقد شد؛ از جمله بانک توسعه چین (CDB)، بانک توسعه روسیه، بانک توسعه آفریقای جنوبی و بانک توسعه برزیل.
هدف از این همکاری، شناسایی زمینههایی در عملیات بانکی، تجارت بینالمللی یا تسویه مالی بود که بلاکچین در آنها بتواند کارایی، شفافیت و امنیت را افزایش دهد؛ یعنی هند و همکارانش به صورت رسمی گفتهاند: «بلاکچین = بالقوه برای تحول مالی». مثلا همان پروژه نظام پرداخت مشترک تحت نام BRICS Pay هم جزئی از همین تلاشهاست؛ این سیستم هدف دارد پرداخت و تسویه بین کشورهای عضو را با ارزهای ملی و به شکلی امن، شفاف و کمهزینه هدایت کند؛ به شکلی که دیگر نیازی نباشد همه معاملات بینالمللی از مسیر دلار یا سیستم مالی تحت سلطه غرب عبور کنند.
در نتیجه، چین و هند – با داشتن زیرساخت فنی، سیاست تقریبا باز برای بلاکچین و همکاری بینبانکی – شالوده «پیشگامی بلاکچین در بریکس» را تشکیل دادهاند. اگر دیگر اعضا جدی شوند، امکان دارد آنها موتور اصلی پیشران تحول دیجیتال در این بلوک باشند.
همزمان، این نقش مهم چین و هند باعث این موضوع مهم شده که در بسیاری از برنامهها و مذاکرا بریکس (از جمله بحث درباره ارز مشترک یا سیستم پرداخت مستقل) صدای آنها وزن داشته باشد. اما همین تمرکز بر قدرت و زیرساخت در دو کشور بزرگ، یک نکته مهم را نیز روشن میکند: موفقیت چنین پروژههایی تا حد زیادی به «قوت و اراده این دولتها» وابسته است، که در کشورهای دیگر ممکن است متفاوت باشد.
پذیرش و چالش بریکس در کشورهای با زیرساخت محدود؛ آیا دسترسی به شبکه برای همه امکانپذیر است؟
یکی از بزرگترین پرسشها درباره آرمان و اهداف بلاکچین مشترک در بریکس این است که آیا همه اعضا، حتی آنهایی با زیرساخت کمتر میتوانند وارد این مسیر شوند.
در کشورهایی که زیرساخت فنی، بانکی یا دیجیتالشان توسعهیافته نیست، اجرای بلاکچین با موانع زیاد روبهروست. بلاکچین نیاز به شبکه قوی اینترنت، سرور و کامپیوتر، بانکهای مدرن، شفافیت مالی، قوانین تنظیمی مناسب و هماهنگی بین نهادها دارد؛ چیزهایی که در همه اعضا وجود ندارد. همچنین هر کشور سیاست اقتصادی، قوانین پولی و بانکی خاص خود را دارد. برای اینکه یک شبکه مشترک بین همه اعضا شکل بگیرد، باید این تفاوتها تا حدی برطرف یا حداقل همگون شوند؛ هم در سطح فنی، هم در سطح قانونگذاری و هم در سطح اعتماد بین کشورها. این هماهنگی بسیار پیچیده تلقی میشود و همیشه تضمینی برای موفقیت ندارد.
نکته مهم دیگر اینکه حتی در کشورهایی که زیرساخت دارند، صرف توافق بین چند بانک یا چند دولت کافی نیست و باید مردم، کسبوکارها و بخش خصوصی نیز آماده پذیرش و استفاده از این سیستم باشند. اگر کاربران و شرکتها به سیستم اعتماد نکنند یا راحت نپذیرند، پروژه بلاکچین مشترک معنای واقعی پیدا نمیکند.
از سوی دیگر، بر اساس نقد اکثر کارشناسان اقتصادی، ایدهای مثل «ارز مشترک بریکس» که بعضی وقتها مطرح میشود، در کوتاهمدت بعید است عملی شود، چون هماهنگی پولی و سیاستهای مالی کشورهای عضو به سادگی ممکن نیست و نیاز به جلسات بسیار زیاد دارد.
چه زمانی زیرساخت بلاکچین بریکس آماده میشود؟
بسته به آنچه امروز میدانیم، زیرساخت بلاکچین بریکس (مثلا سیستم پرداخت مشترک BRICS Pay) هنوز به طور کامل عملیاتی نشده و آماده برای استفاده نیست، اما گامهایی جدی برای آمادهسازی برداشته شده است. طبق گزارشی که در جولای ۲۰۲۵ منتشر شد، رهبران بریکس در نشست تابستان همان سال تاکید کردند که در حال حاضر «ارز مشترک» یا سیستم مالی کامل واحد در کوتاهمدت در دستور کار نیست؛ آنها بیشتر روی گسترش تجارت با ارزهای ملی و توسعه بریکس پی تمرکز دارند.
از طرف دیگر، ظاهرا فناوری بریکس پی در حال حاضر در فاز آزمایشی (pilot / testing) قرار دارد؛ هرچند برخی گزارشها میگویند راهاندازی کامل آن به ۲۰۳۰ موکول شده است. برای مثال، اگر چه در گذشته امید میرفت این سیستم تا سال ۲۰۲۶ عملیاتی شود، با افزایش تعداد اعضا و پیچیدگی هماهنگی بین حکومتها و بانکها، هدفگذاری زمانی اصلاح شده است.
پیامدهای جهانی؛ رقابت با دلار و سیستم مالی غرب
ایده اصلی پشت توسعه زیرساخت بلاکچینی در بریکس این است که کشورهای عضو بتوانند پرداختها و تسویههای بینالمللی خود را بدون نیاز به دلار آمریکا یا شبکههای مالی تحت سلطه غرب انجام دهند. در حال حاضر، در معاملات بین اعضای بریکس غالبا معادلسازی به دلار رخ میدهد؛ یعنی اگر کشوری بخواهد با کشور دیگر معامله کند، معمولا مبلغ را به دلار تبدیل میکند و از طریق دلار – با نرخ ارز، کارمزد و مقررات بینالمللی – تسویه میشود.
با BRICS Pay اما هدف این است که این واسطه حذف شود: اعضا به طور مستقیم با پول ملی خود یا از طریق شبکه مشترک بلاکچینی تسویه کنند. اگر این اتفاق بیفتد، اثرات جهانی مهمی دارد:
- بخش قابل توجهی از معاملات بینالمللی – حداقل بین اعضای بریکس – ممکن است دیگر دلار را کنار بزند، که به معنی کاهش سلطه دلار در نظام پولی و مالی بینالمللی است.
- کشورهای عضو بریکس وابستگیشان به ساختارهای مالی غربی مانند سوئیفت و شبکههای بانکی بینالمللی تحت سلطه دلار کاهش پیدا میکند؛ این مورد میتواند نفوذ کشورهای غربی در تحریمها، فشارهای مالی یا اقدامات ارزی را تضعیف کند.
- با تضعیف دلار، امکان شکلگیری یک نظام مالی چندقطبیتر (با قدرت کمتر تمرکز در یک یا دو ارز) بیشتر میشود؛ یعنی جهان ممکن است به سمت تنوع ارزی و مالی سوق پیدا کند، به ویژه اگر کشورهای دیگر نیز به چنین شبکههایی بپیوندند.
اما دستیابی به این اهداف اصلا ساده نیست. اختلافات ساختاری بین اقتصادهای اعضا مثل تفاوت در سیاست پولی، نظام بانکی، میزان ذخایر ارزی، ثبات اقتصادی و سطح توسعه باعث میشود رقابت با دلار و نظام مالی غربی تا رسیدن به «نظام مالی جدید» مسیر طولانی داشته باشد. علاوه بر این، برای این که دلار واقعا تضعیف شود، لازم است بخش بزرگی از تجارت جهانی، نه تنها معاملات درون بریکس، به این جایگزین روی بیاورد؛ یعنی دیگر کشورها هم باید از این سیستم استقبال کرده و پول ملی یا روشهای دیگر را بپذیرند؛ چیزی که چشماندازش فعلا مبهم است.
چگونه شبکه بلاکچین بریکس میتواند قواعد بازی مالی جهانی را تغییر دهد؟
راهاندازی شبکه مشترک بلاکچینی در بریکس به معنای ایجاد یک «معماری مالی جایگزین» است که به چند ویژگی مهم منجر میشود:
- تسویه سریعتر و کمهزینهتر: فناوری بلاکچین به طور ذاتی میتواند تراکنشها را تقریبا بیدرنگ و بدون نیاز به واسطههای متعدد انجام دهد. این یعنی زمان انتظار کمتر، پیچیدگی کمتر، کارمزد کمتر و احتمال خطا/فساد کمتر نسبت به سازوکار سنتی.
- حفاظت از استقلال مالی و کاهش تاثیر تحریمها: وقتی تسویهها و مراودات مالی در بستر بلاکچین و با پول ملی انجام شود، فشار اعتباربخشی به دلار و بانکهای غربی کمتر خواهد شد. این موضوع برای کشورهایی که در معرض تحریم یا فشار بینالمللی هستند، مزیت استراتژیک بزرگی محسوب میشود.
- تشویق به اقتصاد چند قطبی و مالیات کمتر بر سلطه یک ارز خاص: اگر بریکس و کشورهای همسو موفق شوند، این مورد میتواند نقطه آغازی برای نظام مالی جهانیای باشد که در آن یک ارز «پادشاه» نباشد و قدرت اقتصادی و مالی بین بازیگران مختلف توزیعتر شود.
- افزایش شفافیت و امنیت تراکنشها: بلاکچین با ماهیت شفاف و ثبت غیرقابل تغییر تراکنشها – بدون نیاز به اعتماد به یک واسطه واحد – این امکان را فراهم میکند که معاملات بینالمللی دقیقتر، ایمنتر و قابل رصد باشند؛ امری که در ساختار مالی فعلی، به خصوص در تعامل بین کشورهای با سطح توسعه متفاوت، چالش است.
فرصتها و تهدیدها برای سرمایهگذاران بین المللی
برای سرمایهگذاران – چه در بازار سهام، ارز، استارتاپ، رمزارز یا تجارت بینالمللی – حرکت بریکس به سمت بلاکچین و سیستم مالی مستقل، هم فرصت و هم خطر دارد.
مهمترین فرصتهای بریکس برای سرمایهگذاری
- رشد شرکتها و استارتاپهای فناوری بلاکچین و فینتک: با فراگیر شدن زیرساخت بلاکچینی در بریکس، تقاضا برای خدمات فینتک، پردازش تراکنش، مراودات مالی، کیف پول دیجیتال و توسعه نرمافزار مشابه بالا خواهد رفت؛ این یعنی بازار جذاب برای شرکتها یا سرمایهگذاری در این حوزه.
- سرمایهگذاری در بازارهای نوظهور: کشورهایی از بریکس که زیرساخت را انتخاب کنند یا زودتر پذیرای سیستم جدید شوند، ممکن است رشد قابل توجهی در تجارت خارجی، صادرات/واردات، سرمایهگذاری خارجی و توسعه مالی تجربه کنند؛ فرصتی برای سرمایهگذاران بینالمللی.
- کاهش ریسک ارزی در معاملات بینالمللی بین اعضای بریکس: اگر معاملات بین اعضا با پول ملی یا شبکه مشترک انجام شود، هزینهها و ریسک نوسان ارز برای شرکتهایی که با این کشورها کار میکنند، کاهش پیدا میکند.
- دسترسی به بازار جدید دارایی دیجیتال یا مالی: ممکن است داراییها یا اوراق جدیدی مبتنی بر بلاکچین یا ارز دیجیتال در این کشورها ایجاد شود، که اگر با ثبات همراه باشد، برای سرمایهگذاران جذاب است.
مهمترین تهدیدهای بریکس برای سرمایهگذاری
- ناپایداری و عدم شفافیت قوانین بینالمللی: چون این سیستم جدید تلقی میشود، قوانین مالی، مالیاتی، ارزی و نظارتی ممکن است واضح یا هماهنگ نباشند.
- ریسک سیاسی و ژئوپلیتیکی: حرکت بریکس در جهت کاهش سلطه دلار و استقلال مالی ممکن است با واکنش کشورهای غربی مواجه شود؛ این موضوع میتواند منجر به فشارهای اقتصادی، تحریمهای بیشتر یا موانع تجاری شود.
- بیثباتی ارزهای ملی و بحران ساختاری: چون اعضای بریکس ساختار مالی، تورم، نرخ بهره و سیاست پولی متفاوتی دارند، استفاده گسترده از پول ملی در معاملات بینالمللی ممکن است منجر به نوسان، بیاعتمادی یا شوک ارزی شود؛ به خصوص اگر اقتصادها ناپایدار باشند.
- رقابت شدید بازار و عدم تضمین موفقیت پروژه: حتی اگر شبکه بلاکچینی راه بیفتد، موفقیت آن به پذیرش عمومی، ثبات مالی و تعامل با دیگر کشورها بستگی دارد. هیچ تضمینی وجود ندارد که همه این موارد فراهم شود.
بریکس؛ انقلابی که دیر یا زود شکوفا خواهد شد!
حرکت بریکس به سمت بهرهگیری از بلاکچین و ساخت سیستم پرداخت و تسویه مشترک یک پروژه بلندپروازانه و جذاب است؛ پروژهای که اگر موفق شود، میتواند نظام مالی جهانی را متحول کند: سلطه دلار را کاهش دهد، قدرت اقتصادی را بین بلوکهای تازه توزیع کند و صد البته مسیر جدیدی برای تجارت بینالمللی باز کند.
اما مسیر پر از پیچیدگی محسوب میشود: سیاستهای متفاوت، ساختار مالی متفاوت، مقررات نامشخص، ریسک سیاسی و ژئوپلیتیکی و به ویژه نیاز به پذیرش گسترده. برای سرمایهگذاران، بریکس یک فرصت بزرگ میتواند معنا شود اما با ریسک بالا؛ کسانی که ریسکپذیرند و دید بلندمدت دارند ممکن است در این موج جدید جای بگیرند، اما لازم است با دقت و تحلیل وارد شوند.